روايتي از بيپناهي؛
از دل بيابانهاي آزادگان و خلازير، آتش ميجوشد تا وقتي چشمت به تاريكي عادت نكرده باشد و به جمع كوچك بيابان خوابها نرسيده باشي كه ببيني به چه مشقتي، در اين آخرين شبهاي سرد سال، تلاش ميكنند با سوزاندن پلاستيك و كاغذ و خردههاي چوب، تن شان را گرم نگه دارند.
کد خبر: ۲۶۵۸۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۵
گلي در شورهزار؛
روايتي از زندگي لادن كه طي تصادفي شبانه در سال۸۰ اتفاق افتاده است؛ زندگياي كه انگار دنباله بيانتهاي درد و رنج و زنجيره تمامنشدني مصيبتهاست؛
کد خبر: ۱۰۹۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳